9.8.07

هر که گفت، اعدامش کنیم

بنا بود اینجا نوشتن تمرین کنیم و کنارش کمی حرف نظری بزنیم، اما من تا حالا دیکتاتورمنشانه یک‌سره حرف نظری زده‌ام و حتا پای ارسطو را هم وسط کشیده‌ام. ویتگنشتاین و فوکو و چند فیلسوف دیگر هم توی صف اند که بپرند وسط بحث‌های ما. همین‌جا است که ناامیدی یقه‌ی آدم بی‌صبر را می‌گیرد. آدم بی‌صبر مشکلات واقعی دارد و دنبال راه‌حل‌های واقعی می‌گردد و تصورات هورقلیایی به دردش نمی‌خورد. بحث‌های نظری عمیق در باب نسبت آزادی و دموکراسی به چه درد کسی می‌خورد که قاضی قرار بازداشتش را صادر کرده و تا وثیقه نیاوری نمی‌تواند از بازداشت خلاص شود؟
یکی از مشکلات عملی‌ای که مردم زیاد باش سر و کار دارند و می‌پرسند چه کارش باید کرد «در رابطه با» است. آن برنامه‌های تلویزیونی «ننویسیم فلان و بنویسیم بهمان» را یادت هست؟ کاملا به درد حل مشکلات عملی می‌خورد. هم «نکن» داشت و هم «بکن». کسی را سرگردان نمی کرد. اما بحث نظری از اول تا به آخر سرگردانی است. سوال دنبال سوال می‌آید و تکلیف هیچ چیز معلوم نمی‌شود.
چرا می گویند ننویسیم «در رابطه با»؟ می‌گویند این عبارت سابقه‌ی استعمال ندارد. می‌گویند استفاده از این عبارت گرته‌برداری است. «گرته‌برداری» یعنی چه؟ یعنی کپی کردن. می‌گویند پشت سر هم چیدن این سه واژه در زبان فارسی معمول نبوده و از زبان‌های دیگر وارد فارسی شده است. اما مگر «به نام خدا» و «خوش آمدی» از زبان‌های آرامی و انگلیسی وارد فارسی نشده‌اند؟ در واقع چه عیب دارد که ترکیبی از زبانی وارد زبانی دیگر شود؟ ترکیب جدید که چیزی از زبان کم نمی‌کند، احتمالا اگر کاری کند، زبان را کارآمدتر می‌کند. این بد است؟
می‌گویند ممکن است ترکیب جدید به ساختارهای زبان آسیب بزند. وقتی تو چیزی را وارد زبان می‌کنی، تنها آن چیز وارد زبان نمی‌شود، بل‌که حواشیش هم وارد زبان می‌شوند، یا اگر هم وارد نشوند به زبان نزدیک می‌شوند. به این استعداد همراه آوردن حواشی می‌گویند پایانه‌های زبانی. یکی از پایانه‌های زبانی «پاسخ مقتضی» است. مثلا وقتی تو ترکیب «خسته نباشی» را به زبان فارسی وارد می‌کنی (این ترکیب واقعا بیش از پنجاه سال عمر ندارد) من که این را ازت می‌شنوم باید جوابی برایت پیدا کنم. نه جوابی مثل جواب سوال، بل‌که جوابی که از پیش آماده باشد و من سریع و بی فکر کردن بگویمش؛ جوابی شبیه «سلامت باشی» یا «دل‌بسته نباشی». معمولا پایانه‌های زبانی ترکیب‌هایی که از زبان های دیگر وارد می‌شوند، به صرف و نحو آن زبان مربوط اند. مثلا وقتی ترکیب «ایالات متحده» را در برابر «united states» می‌سازیم، در واقع داریم این ترکیب را از زبان عربی‌ای که در ذهنمان داریم وام می‌گیریم. چرا در ذهن؟ چون عرب‌ها می‌گویند «الامم المتحدة» و نه ایالات متحده. اما به هر حال این ترکیب از زبان عربی خیال ما وارد فارسی می‌شود و در زبان فارسی تنشی ایجاد می‌کند. چه تنشی؟ این که می‌گویی «ایالات متحده» و نمی‌گویی «ایالات متحد» برای این است که می‌خواهی یک قاعده‌ی عربی را رعایت کنی؛ قاعده‌ای به نام مطابقه‌ی صفت و موصوف در جنسیت. این قاعده می‌گوید برای موصوف مونث باید صفت مونث به کار برد. این قاعده را طبعا در زبان عربی راحت به کار می‌برند و مفید هم هست، اما در فارسی نه راحت است و نه مفید. در فارسی واژه‌ها جنسیت ندارند و جز جنسیت فیزیولوژیک جنسیت دیگری وجود ندارد؛ زبان فارسی خورشید و ماه و در و تخته را نر و ماده نمی‌بیند.
به همین دلیل تلاش برای رعایت قاعده‌ی مطابقه‌ی صفت و موصوف، نافرجام و بی‌فایده و گاه تنها فخرفروشانه است. یادت هست تا چند سال پیش بهمن که می‌رسید، مجری‌های رادیو و تلویزیون همه از «دهه‌ی مبارکه‌ی فجر» صحبت می‌کردند؟ چند سالی است که به‌شان گفته‌اند به جای «دهه‌ی مبارکه» بگویند «دهه‌ی مبارک». بامزه اینجا است که اصلا «دهه» مونث هم نبود و حتا با رعایت آن قاعده، نیازی نبود که به جای مبارک بگویند مبارکه. این همان چیزی است که به‌ش می‌گویم تلاش فخرفروشانه‌ی بی‌حاصل. فخرفروشی یا تلاش بی‌حاصل خودش عیبی ندارد. آدم حق دارد هر طور می‌خواهد رفتار کند و تا به دیگران ضرر و آسیبی نرسانده باشد، نمی‌توان از این کار بازش داشت. اما مشکل این است که وقتی من توان محدود انسانیم را در به کار بردن زبان، صرف چنین تلاش‌هایی می‌کنم، دیگر توان چندانی برای این ندارم که ارتباطم با طرف صحبتم را بهتر کنم. در واقع بیش‌تر به فکر آرایش گفتار و نوشتارم خواهم بود، تا به فکر انتقال پیام. این اگر عمومی شود، صدمه‌های جبران ناپذیری به زبان خواهد زد.
یک نکته‌ی دیگر را هم فراموش نکن. صرف و نحو زبان‌هایی که از یک خانواده هستند، شبیه هم است. چنین زبان‌هایی وقتی به هم واژه و ترکیب قرض می‌دهند، دردسر کم تری می‌کشند. خاستگاه عبارت «در رابطه با» زبان‌های هندواروپایی است که فارسی هم از همین دسته زبان‌ها است. بنا بر این، شاید وارد شدنش به فارسی چندان ترسناک نباشد. باز هم به این ماجرا خواهیم پرداخت. اما فعلا کسانی را که می‌نویسند و می‌گویند «در رابطه با» اعدام نکنیم.

No comments: